همه چیز درباره دوبله
همه چیز درباره دوبله
در جامعه گویندگان فیلم و آنهائی که دستی بر دوبله دارند اصطلاحاتی رایج است که بخشی از هویت دوبله در ایران را شکل میدهد. این اصطلاحات که برخی از آنها فرنگی و برخی دیگر وطنی هستند، در طول عمر دوبله در ایران، ورد زبان این قشر گویندگان بوده و هست. برخی از اصطلاحات در مقاطعی خاص بکار گرفته میشد و برخی دیگر همواره و از ابتدا تاکنون رایج بوده است. در اینجا به بخشی از مهمترین واژه های مصطلح در این خصوص می پردازیم. در ابتدا به محدوده فعالیت عوامل فنی دوبلاژ میپردازیم تا شما با حوزه فعالیت افراد شاغل در عرصه دوبله آشنا بشین و بعد واژه های مصطلح در دوبله را بررسی می کنیم.
مدیر دوبلاژ
به کسی گفته میشود که مهمترین بخش دوبلاژ را بر عهده دارد و مانند کارگردان در تولید فیلم عمل می کند.
در اصل یک مدیر دوبلاژ موفق کنترل کامل و دقیقی بر گویندگان یا دوبلورها دارد و پس از دریافت ترجمه از مترجم، آن را ویرایش میکند و به گویندگان تحویل میدهد. یک مدیر دوبلاژ موظف است فن بیان کاراکتر مورد نظر را قبل از کار و در حین کار به گوینده القا کند و اشکالات و ایرادات وی را با آموزش برطرف کند.
مسئول مسترینگ
کسی که مسئول مسترینگ است، باید Equalizer ها را بشناسد و قبل از شروع ضبط پروژه، Compressor ها و Gate های مورد نیاز را برای Input و Output پروژه تعریف کند. لازم به ذکر می دانم که تنظیم این Equalizer ها به کارت صدا، نوع و قدرت و کیفیت میکسر، نوع میکروفونها، حتی کابل های انتقال سیگنال و در نهایت به آکوستیک استودیو وابسته است. پس نمی توان مسترینگ را عینا در دو استودیو متفاوت، به یک شکل انجام داد. با توجه به تنظیم فرکانس ها، شدت صوت، Gain و دیگر ویژگی ها و پارامتر های Equalization، این مسئول باید فاصله ی گوینده تا میکروفون را نیز به طور تقریبی مشخص کند. پس از این تنظیمات، مسئول مسترینگ باید تنظیمات را به صدابردار ارائه دهد تا صدابردار بتواند به شکلی صحیح صدابرداری و ضبط صدا را آغاز کند. معمولا صدابردار، خودش مسترینگ را نیز انجام می دهد.
صدابردار
صدابردار برای ضبط صدا، از ابتدا ضبط تا انتهای آن، کنار سرپرست یا مدیر دوبلاژ نشسته و با پیمایش پروژه، ضبط را انجام می دهد.
نکته: صدابرداران می توانند چند نفر یا یک نفر باشند.
همچنین وظیفه ی دیگر صدابردار، سینک کردن دیالوگ ها، به هنگام و بعد از ضبط است. یک صدابردار آگاه، با توجه به گام گویندگی شخص گوینده، فاصله ی گوینده تا میکروفون را تنظیم نموده، باید مراقب باشد تا صدا بصورت Distort ضبط نشود، علی رغم اینکه از کمپرسور استفاده می شود! دوست صدابردار، مراقب باش! نکته ی دیگر، تنظیم فاصله ی گوینده تا میکروفون، نسبت به فاصله ی دوربین تا بازیگر است. قسمتی از این تنظیم به عهده و تشخیص مدیر دوبلاژ است.
باند ساز
باند ساز هیچ کاری داخل استودیوی ضبط صدا ندارد، فقط نیاز به باند اصلی فیلم، آرشیو صداها و موسیقی های مورد نیاز، افکت ها، آمبیانس ها و از این قبیل اطلاعات است. همچنین باید کامپیوتری مناسب برای کار با یک Daw داشته باشد. “Daw یعنی یکی از نرم افزار های حرفه ای کار با صدا همچون نیوئندو، کیوبیس یا آدیوشن ” و داشتن یک کارت صدای حرفه ای یا واسط صدایی Audio interface بسیار ضروری است. باندساز، صدای متن، موسیقی و افکت های فیلم را آماده می کند.
مسئول میکس و بالانس
صدای ضبط شده یا به اصطلاح Vocal، به اضافه ی باند فیلم، به مسئول میکس و بالانس داده شده و توسط وی تنظیم می شود. بالانس یعنی اینکه شدت و میزان این دو نسبت به هم، استاندارد و گوش نواز باشد. میکس یعنی ادغام این دو در یک خروجی، که با توجه به Panning، می تواند مونو، استریو یا ساراند باشد. پس از تنظیم Panning، که در دوبلاژ فارسی غالبا تعریف نشده است، صدا باید توسط مسئول مسترینگ از نرم افزار Daw خروجی گرفته شود. صدای نهایی به دست مسئول ادغام صدا و تصویر سپرده می شود. یک سرپرست دوبلاژ، علاوه بر تسلط بر هنر و شناخت زبان، باید تا حدودی به مسائل فوق نیز اشراف داشته باشد.
سینک زدن
این اصطلاح از واژه Synchronization ( مصطلح در سه زبان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی) بمعنای هماهنگ سازی کلمه یا جمله خارج شده از لب و دهان بازیگر با کلمه یا جمله خارج شده از زبان گوینده است به نحوی که باور بیننده این باشد که آنچه از دهان بازیگر خارج میشود همانی است که حرف به حرف یا کلمه به کلمه یا جمله به جمله می شنود. بدیهی است وقتی بازیگر به زبانی و گوینده به زبانی دیگر صحبت میکند هرگز طول مفاهیم و کلمات با یکدیگر یکسان نخواهد بود اما یکی از وظایف مدیر دوبلاژ و سرپرست گویندگان هماهنگ کردن و هم طول کردن کلمات و جملات زبان ترجمه شده با زبان اصلی است. علاوه بر تجربه مدیر دوبلاژ در این خصوص، تبحر گوینده در ادای سریع و یا کندتر برخی آواها میتواند در این هماهنگ سازی موثر باشد. دوبله هائی که سینک در آنها بخوبی رعایت میشود حکایت از زحمت مدیر دوبلاژ و تبحر و تجربه گویندگان دارد. معمولا وقتی یک بازیگر در ادای جملات، سرعت ادا در کنار حرکات تن و صورت و گریه و خنده را در هم می آمیزد ، سینک کردن یا هماهنگ سازی با لبهای وی بسیار مشکلتر از حالت عادی و در فضای معمول خواهد بود.
پیشنهاد ما به شما مقاله نقش زبان در گوینده شدن یا گوینده نشدن شما
برخی از گویندگان که در اینخصوص تبحر خاصی داشته اند عبارتند از: منوچهر نوذری، عزت الله انتظامی، منوچهر اسماعیلی، منوچهر وال زاده، حسین عرفانی و… اصولا واژه sync (سینک) در مفهوم هماهنگی و داشتن هارمونی در هر هنری و فعالیتی کاربرد دارد. هماهنگ کردن اجزای یک سیستم برای رسیدن به هدفی خاص (با پس زمینه زیبائی شناسی) هدف اصلی سینک است. بطور مثال نقش رهبر یک ارکستر جهت سینک کردن کار اعضای گروه، یا سینک شدن رژه یک گروه نظامی توسط موسیقی یا شمارش بهترین مثالهای ممکن برای این واژه می باشد. به این اصطلاح لیپ سینک هم گفته میشود به معنی تنظیم کردن جملات فارسی با لب های بازیگر به زبانی دیگر یا فارسی.
ترجمه سینک
مترجمین فیلم به تجربه یاد میگیرند که ترجمه ای برای دیالوگها و گفتگوی بازیگران بنویسند که در عین وفاداری به اصل، فی نفسه در طول عبارات با طول کلمات اصلی برابری کند. به عبارت دیگر کار مدیر دوبلاژ را راحت تر میکنند. به ترجمه های این چنینی سینک گفته میشود و عمدتا توسط مترجمین بسیار حرفه ای فیلم تهیه و تولید میگردد.
رو لب گفتن
هماهنگی ابتدا و انتهای لب زدن بازیگر با گوینده را رو لب گفتن میگویند. در رولب گفتن نیازی به تطبیق تک تک حروف یا کلمات با دهان با بازیگر (لیپ سینک) نیست و صرفا هماهنگی ابتدا و انتهای آن گویش کفایت میکند.
رُل اول
گوینده نقش اول یا نقشهای اول فیلم را رُل اول میگویند.
رُل دوم
گوینده نقشهای دوم و سوم فیلم را رُل دوم میگویند. در اصطلاح متداول به گوینده نقشهای مکمل فیلم، رُل دوم میگویند. رُل دوم گوئی هرگز در مفهوم ضعف کار یک گوینده نیست. بسیاری از رُل اول گوهای دوبله ایران در بسیاری از فیلمها بعضا رُلهای دوم را هم اجرا کرده اند. در فیلمهائی که همه نقشها در یک سطح قرار دارند و رل اول و دوم مفهوم خاصی ندارد هم کار همه گویندگان به نوعی رل دوم حساب میشود.
مَردی گو
در کنار رُل های اول و دوم یک فیلم، بسیاری از نقشها، گویندگیهایی بسیار کوتاه در حد چند یا یک جمله و یا حتی یک کلمه و آوا و بسیارگذرا دارند. به گویندگانی که بجای این رلها ایفای نقش میکنند مردی گو گفته میشود. چنین نقشهایی که در اصطلاح عامیانه نقشهای سیاهی لشکر فیلم هستند در تاریخ دوبلاژ ایران معمولا به گویندگانی که برای اولین بار وارد کار دوبله شده اند و یا اینکه از لحاظ فنی فاقد مهارت کافی هستند و یا اینکه خود ترجیح میدهند بشکل جزئی صدای آنها در فیلم بگوش برسد سپرده میشود. بسیاری از مدیران دوبلاژ تراز اول که دوست ندارند بشکل حرفه ای گویندگی کنند، بعضا مردی گوئی هم میکرده اند.
بچه گو
گوینده ای که معمولا کارش گویندگی بجای بچه ها (چه پسربچه و چه دختربچه) است بچه گو میگویند. از آنجا که صدای بچه پسر با بچه دختر چندان توفیری ندارد و صدای خانمها با کمی تغییر میتوان بجای هردو بکار گرفته شود، عمده بچه گوهای حرفه ای دوبلاژ ایران خانم بوده اند. بطور مثال خانم ناهید امیریان که از بچه گوهای متبحر دوبله است توانائی صحبت بجای پسربچه و دختربچه را بشکلی ماهرانه دارد و در سن بالا هم بجای بچه ها صحبت میکند.
زنی گو
گوینده ای که بجای زنان صحبت میکند. طبیعی است یک زنی گو باید زن باشد اما بوده اند گویندگان مردی که بجای زن ها هم در برخی فیلمها صحبت کرده اند. عمدتا وقتی گفته میشود به زنی گو نیاز است یعنی در این فیلم خانم هم هست و به گوینده زن نیز نیاز خواهد بود.
رُل گو
رل گو یا رل گوئی در واقع به گویندگی در نقشهای اصلی و طولانی فیلم اشاره دارد. به اینکه وقتی به گوینده ای گفته میشود تو در این فیلم رل گوئی داری یعنی کارت زیاد است و مسئولیت سنگینی هم بر عهده توست.
خبری گو
گویندگانی که در گفتار نریشن (یا روایت) یا گویندگی فیلمهای خبری و یا مستند تبحر خاصی دارند را خبری گو میگویند. این گویندگان، عمدتا قادر به تیپ سازی نیستند اما صدای آنها با توجه به جنبه های مختلف زیبائی شناسی در ادای یکنواخت و گویش با ریتم ثابت ارزشمند و قابل اعتناست.
پس گردنی
پس گردنی یا پس کله ای به دیالوگهای اضافه ای گفته میشود که گوینده موقع پشت به دوربین بودن بازیگر یا دیده نشدن لبهای وی ادا میکند بدون آنکه این دیالوگها بخشی از فیلم بوده باشد. این دیالوگهای اضافه گاه جنبه شوخ و طنز و مزه پردانی دارد و گاه جدی و در جهت روشنتر کردن تماشاچی و شنونده است.
سین شین زدن
وقتی گوینده ای به هنگام ادای دو حرف س (سین) و ش (شین) در کلمات، ناخواسته و براساس آموزه ها یا ذاتا، غلظت تلفظ این دو حرف (یا یکی از آنها) را زیاد کند طوری که شنونده متوجه این ناهمگونی و یکنواختی در تلفظ سین و شین در بین سایر حروف گردد اصطلاحا گفته میشود که این گوینده سین شین میزند. برخی از افراد تلفظ حرف سینشان طوری است که گوئی سین را شبیه شین و یا تلفظی بین سین و شین ادا میکنند. به این حالت هم سین شین زدن گفته میشود.
پرکردن دهان
وقتی گوینده به هنگام دوبلاژ فیلم، علاوه بر لبها به دهان بازیگر نیز توجه کامل داشته باشد و با تنظیم دقیق صدای خود (در کنترل ریتم صدا، تناژ و سرعت) با باز و بسته شدن دهان بازیگر و توجه دقیق به حجم باز شده دهان بازیگر صدای خود را کاملا منطبق با حجم باز شده دهان بازیگر نماید اصطلاحا گفته میشود این گوینده دهان را پر کرده است.
پرکردن لب
وقتی یک گوینده با کم و زیاد کردن یا تند و کند کردن (کش دادن) ادای حروف و کلمات و یا حتی استفاده از کلمات اضافه سعی کند لب زدن اضافه ای از طرف بازیگر باقی نگذارد و تمامی لب زدنهای وی را به نوعی با گفتار خود پوشش دهد اصطلاحا گفته میشود این گوینده لب بازیگر را پر کرده است.
پرکردن نقش
گاهی صدای گوینده (به لحاظ فیزیکی) با چهره بازیگر مطابقت ندارد. مثلا یک گوینده جوان سعی میکند بجای یک بازیگر پیر صحبت کند و یا یک گوینده با صدای زیر و نازکتر سعی میکند بجای یک فرد تنومند و قوی هیکل در فیلم صحبت کند و یا اینکه یک گوینده با سن بالا سعی میکند بجای یک کودک صحبت کند و امثالهم. در چنین مواقعی گوینده مجبور است به تناسب ظاهر و شخصیت نقشی که بازیگر ایفا میکند صدای خود را تنظیم یا تغییر میدهد تا صدای وی بجای آن نقش از نظر بیننده باورپذیر باشد. در این حالت گفته میشود این گوینده نقش را پرکرده است.
شلوغ کاری
القای شلوغی در یک صحنه توسط بازیگران با استفاده از گویندگان مرد و زن به نحوی که صدای گویندگان مردی گو و زنی گو بالا رود را شلوغ کاری میگویند. اصطلاح “شلوغی دادن” هم به همین معناست. وقتی از طرف مدیر دوبلاژ گفته میشود “شلوغی بدهید” یعنی اینکه گویندگان باید با توجه به شدت و ضعف صحنه سروصدا و شلوغکاری کنند تا صدای آنها با صدای شلوغی فیلم منطبق شود.
همهمه کردن
القای صدای همهمه (که به لحاظ شدت و تعداد کمتر از شلوغکاری است) توسط گویندگان به نحوی که گفتار تک تک صداها قابل تشخیص نباشد (اما با توجه به خود صحنه ممکن است چند صدا و چند گفتار قابل تشخیص هم باشد) را همهمه کردن میگویند.
لوپ رفتن ( لوپ کردن)
تکرار بخشی از یک فیلم برای آشنائی بیشتر گویندگان با گویشهای فیلم و تمرین و ممارست بیشتر را لوپ کردن میگویند. این صحنه ها بعضا صحنه های سخت دوبله محسوب میگردد. پیش از این، این بخش بشکل حلقه فیلم در دستگاه آپارات و بشکل جداگانه قرار داده میشد اما امروزه عقب جلو کردن تصاویر دیجیتال به مراتب راحتر است.
صحنه
معمولا بخشهایی از یک فیلم که حاوی صحنه های برهنگی و آنچنانی است را اصطلاحا صحنه داشتن میگویند. وقتی گفته میشود این قسمت از فیلم صحنه دارد یعنی آن بخشها حاوی چنین تصاویری است. چنین صحنه هایی بهنگام نمایش عمومی در ایران (چه سینما و چه تلویزیون) با توجه به قوانین اخلاقی و کشوری از فیلم حذف میگردد و دوبله این بخشها نیز به لحاظ این ممیزی کاری عبث و بیهوده است چراکه هرگز در اکرانها دیده و یا شنیده نخواهد شد. این اصطلاح صرفا مخصوص دوبله نیست و در سایر بخشهای سینمائی یا سمعی بصری نیز کاربرد دارد.
سینمائی کار
گویندگانی که کاملا یا عمدتا در گویندگی فیلمهای سینمائی شرکت میکنند را سینمائی کار میگویند.
تلویزیونی کار
گویندگانی که عمده فعالیت آنها در تلویزیون و دوبله فیلمها و سریالهای تلویزیونی متمرکز است را تلویزیونی کار می نامند.
ایرانی کار
گویندگانی که اکثر گویندگیهای و فعالیت آنها در گویندگی فیلمهای ایرانی است را ایرانی کار میگویند. این اصطلاح با توجه به رواج صدابرداری سرصحنه فیلمهای ایرانی و حذف دوبله از فیلمهای ایرانی از اواسط دهه 70 هجری به نوعی منسوخ شده است.
فرنگی کار
گویندگانی که ترجیح میدهند در دوبله فیلمهای خارجی شرکت کنند و صدای آنها در فیلمهای خارجی بیشتر شنیده میشود را فرنگی کار میگویند.
کمدی کار
گویندگانی که تخصص آنها گویندگی در فیلمهای کمدی است را کمدی کار میگویند. این گویندگان مهارت خاصی در تیپ سازی و طنازی دارند.
آنگاژه (انگاژه)
آنگاژه یا اِنگاژه یا انگاژمان از ریشه Engage و Engagement (هم در انگلیسی و هم در فرانسوی) به معنای مشغول کردن و به نوعی ایجاد تعهد یا استخدام کسی است. وقتی گفته میشود فلان گوینده انگاژه ماست یا انگاژه فلان استودیوست به این معنی است که آن گوینده متعهد به کار با ما یا آن استودیوست و به نوعی در استخدام است. در اوایل کار دوبله در ایران (عمدتا در دهه 30 و حتی تا اواسط دهه 40) بدلیل عدم دسترسی به امکانات کافی و عدم دسترسی به صدای بازیگران اصلی بشکل صدائی جدای از سایر صداهای در اختیار خریدار فیلم قرار گیرد گویندگان مجبور بودند در شکل عادی صدای بازیگران را در کنار سایر صداها گویندگی کنند، نیاز به ایجاد سایر صداها هم الزامی بود.
صدای اصابت شمشیر، صدای باد، صدای افتادن یک شی، صدای حیوانات، صدای ضربات کتک کاری و غیره. این صداها هم توسط عده ای از گویندگان که عمدتا تازه کار بودند اجرا میشد. بعدها که صدای دیالوگ فیلمها جدای از صدای افکتها وارد شد و دستگاه های ایجاد افکت هم پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد عملا کار افکت دهندگان به تاریخ پیوست.
برای ایجاد صدای سیلی زدن در فیلم، شخص افکت کار جلو میکروفون می ایستاد و به خود سیلی میزد برای ایجاد صدای مشت زدن، بر سینه خود می کوبید گاهی برای ایجاد مشت زدن و کتک کاری از تخته سه لا گاهی برای صدای مشت و لگد از ضربه زدن روی کدو تنبل استفاده میشد برای ایجاد صدای پای اسب از زدن ضربه روی نارگیل و یا ضربه زدن به تلی از ماسه در داخل یک ظرف و یا از ضربه زدن روی یک آجر بهره می جستند برای ایجاد صدای رعد، یک ورقه نازک حلبی را بشدت تکان میدادند
صدای بلندگوئی - صدای تلفنی
در همان زمان که افکتهای صوتی موجود نبود یا دسترسی و استفاده از آن مشکل بود برخی از گویندگان با تغییر صدا (فی نفسه یا با استفاده از وسیله ای خاص مانند لیوان یا قوطی) صدای خود را بشکل صدای خروجی از بلند گو یا تلفن تبدیل میکردند.
اینگونه صداها را صداهای بلندگوئی یا تلفنی میگفتند. در حال حاضر اینگونه صداها که صداهای موجودات فضائی و ماورائی را هم شامل میگردد توسط دستگاه های افکت تبدیل و تغییر و ضبط میگردد.
مالاندن کلمات
ادای کلمات بشکلی که شنونده بشکل دقیق متوجه منظور گوینده نشود را که بشکل عمدی و با توجه به مقتضیات فیلم صورت میگرفت مالاندن کلمات ( که در مفهوم نابود کردن کلمات است) میگویند.
صدای مثبت صدای منفی
صدای برخی از گویندگان بخاطر شکل آوائی و تناژ و یا استمرار کار روی شخصیتهائی خاص و عادت شنوندگان مناسب شخصیتهای مثبت و برخی دیگر مناسب شخصیتهای منفی است. منظور از صدای مثبت صدای بازیگری است که در نقش مثبت و انسانهای خوب ظاهر میشود. اینگونه صداها عمدتا آرامش بخش، آسمانی، زیبا، آرام و با طمانینه و گوش نواز هستند. صدای برخی دیگر از گویندگان مناسب نقشهای منفی است. صداهائی خشن، خش دار، بم، بدون ریتم و بدون توازن. برخی از گویندگان هستند که بخاطر مهارت در کار، قادرند با تغییر صدا یا مهارت در تغییر ریتم و تنالیته صدا هم در نقش منفی و هم مثبت ظاهر شوند.
نقش را گرفتن
در زمانهای قدیم کار را دزدیدن (قاپیدن) به شاگردانی گفته میشد که بتازگی سرکاری گمارده میشدند. مفهوم این عبارت، آموختن کامل کار از استاد بود. نقش را گرفتن به این معناست که در آن یک گوینده (چه کهنه کار و چه تازه کار) وظیفه خود را به نحو احسن به سرانجام رساند و نقشی را که بر عهده او واگذار گردیده با تمام نقاط تاریک و روشن آن چنان بپرود و به شخصیت مورد نظر چنان نزدیک شود که یک دوبله کامل و بی نقص ارائه کند. نقش را گرفتن یا نقش را مال خود کردن بمعنای انطباق کامل گوینده با بازیگر در نقش مورد نظر است.
زیاد آوردن و کم آوردن
عدم تنظیم طول کلامی که گوینده میگوید با آنی که بازیگر ادا میکند به نحوی که گویش گوینده طولانی تر از بازیگر باشد و کلام گوینده جلوتر بیفتد را زیاد آوردن میگویند. در چنین وضعیتی گویش بازیگر و باز و بسته شدن لبهایش به اتمام رسیده اما گوینده همچنان درحال گویش آن بخش است. از نظر فنی، این یک نقص بزرگ در دوبله است که باید با تکرار گویندگی آن بخش مجددا اصلاح گردد و مدیران دوبلاژ در اینخصوص اغماض نمیکنند. اما پیش می آید که در برخی فیلمها چنین مواردی در دوبله فیلم ثبت و ضبط میگردد که کیفیت دوبله فیلم را میتواند تحت تاثیر قرار دهد. در حالتی دیگر گوینده از بازیگر عقب می افتد و به اصطلاح (در کلام) کم می آورد. علت زیاد آوردن یا کم آوردن یا مستقیما توجه مدیر دوبلاژ و عدم ارائه سینک مناسب از طرف اوست و یا عدم تبحر گوینده در گویش تند یا کند و ناهماهنگ با نقش میتواند باشد.
درباره مجموعه هرمس
محمد برات زاده هستم مدیر وبسایت گوینده حرفه بنده گویندگی است و در حال حاضر بصورت تخصصی در بخش گویندگی تیزر تبلیغاتی، رادیویی، تلویزیونی، دوبله و رادیو فعالیت دارم و ...
نوشته های بیشتر از مجموعه هرمس4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام .
بسیار متن مفیدی بود .استفاده کردم . اما برخی کلمات جا افتاده بود و غلط املایی داشت.
مثلاً، بعد از منوچهر نوذری فامیل عزت الله ….نوشته نشده بود .لطفا بازنویسی بفرمایید .
تا کیفیت بهتری داشته باشد .
باتشکر
درود بر شما حتما رسیدگی میکنیم
عالی ..
ی سوال .. آکسان ینی چی ؟
تاکیدات روی کلمات روی متن که مشخص شده هستن اکسان نامیده و به این کار اکسان گذاری گفته میشه