همه چیز درباره صداسازی
صداسازی چیست؟
با توجه به پر رنگ تر شدن نقش آموزش صداسازی در زمینه گویندگی, در این مطلب می خواهیم به صورت مختصر توضیحاتی درباره علم صداسازی و چگونگی تاثیر آن بر گویندگی ارائه دهیم. تعابیر و تعاریف مختلفی درباره ی مقوله صداسازی بوجود آمده است که در برخی موارد می توانند باعث سردرگمی ما شوند؛ به همین خاطر لازم است تعریف روشنی از صداسازی و تاثیر آن بر کیفیت گویندگی یا صداپیشگی ارائه نماییم تا باعث شود درک درستی از آن داشته باشیم.
متاسفانه بینشی سطحی در میان افراد به وجود آمده است که آموزش صداسازی را مربوط به حوزه موسیقی می دانند. در حالی که معنای صداسازی نوین که منطبق بر جدیدترین روشهای علمی تایید شده است, عمیق تر از این ماجراهاست. در حین گویندگی, دو عملکرد اساسی با ساختاری کاملا متفاوت, در یک راستا و به موازات یکدیگر شکل می گیرند و برهم اثر می گذارند.
برای خلق یک صدای خوب, وقتی هنرجو می خواهد متنی را بخواند، باید از امکانات صوتی بدن خود به بهترین نحو ممکن استفاده کند و در عین حال بتواند بطور همزمان, از لحاظ ذهنی نیز بینشی را که نسبت به جزییات و سبک مربوطه در خود پخته و جمع آوری کرده است, ارائه دهد. صداسازی, ارتباطی مستقیم با عملکرد اول, یعنی استفاده از سیستم صوتی بدن, پیدا می کند. بنابراین صداسازی به مفهوم کلی یعنی علمی که آگاهی شما را نسبت به بدنتان بعنوان یک ساز افزایش می دهد. به زبان ساده تر، صداسازی به این مساله اشاره دارد که چطور بتوانیم از امکانات صوتی بدنمان بطور صحیح و طبیعی استفاده کنیم و چطور این امکانات میتوانند همزمان با توسعه ی آگاهیمان گسترش یابند. صداسازی یعنی چطور با ساز شگفت انگیزی که در اختیار داریم رفتار کنیم و توانایی اجرایمان را بالا ببریم.
همانطور که یک نوازنده پیانو برای بالا بردن توانایی اجرایی خود تلاش می کند تا استفاده از وزن دستانش را بعنوان یک مهارت, برای جلوگیری از هرگونه تنش و انقباض در انگشتانش, کشف کند؛ یک گوینده نیز باید به همین منوال در جهت ارتقاء, کنترل و رهایی صدای خود گام بردارد. تنها یک تفاوت عمیق بین نوازندگی و صداپیشگی وجود دارد. سازی مثل پیانو از قبل برای تولید یک صدای مناسب و دقیق و خوش لحن, طراحی شده است و نیازی به طراحی دوباره ی شما ندارد. در حالیکه در گویندگی، شما باید هم زمان با یادگیری تکنیک های وابسته به ژانر خوانش مورد نظرتان، ساز درونی تان را برای تولید با کیفیت ترین صدای ممکن طراحی کنید.
این موضوع موجب شده تا گویندگی درست, در هاله ای از ابهامات پیچیده فرو برود و به همین دلیل, شاهد حضور افراد معدودی هستیم که می توانند صدایی جادویی خلق کنند. آموزش تکنیک های صدا, با علمی کاملا تخصصی و نوین مرتبط است که متاسفانه در کشور ما توجه چندانی به آن نشده است؛ اگر هم گفتمانی در این زمینه وجود داشته باشد, اغلب سالهاست که از لحاظ علمی مردود شده و اساتید ما نیز از منسوخ بودن آن بی خبرند و کماکان بسیاری از این مباحث را سینه به سینه در آموزش های خود مطرح می کنند.
این امر موجب می شود هنرجویی که ذاتاً نمی تواند صدای خوبی تولید کند و نیاز به آموزش های دقیق دارد, سال های سال با مشکلاتی که ریشه در عکس العمل های نادرست بدنش دارد, درجا بزند و نهایتا با کوله باری از غم و اندوه و اعتماد به نفسی بر باد رفته, این حس به او القاء شود که هرگز استعداد این رشته را نداشته و نخواهد داشت! در حالی که با آموزش های صحیح, به راحتی می تواند به آرزوی خود برسد و با کیفیت عالی صحبت کند و صدایی با کیفیت داشته باشد.
اما صداسازی در عمل چگونه است ؟
می خواهم کمی بیشتر درباره ی علم صداسازی توضیح دهم. در حقیقت عوامل بسیار ظریفی باید رعایت شوند تا بتوانیم به تمامی محدوده های صوتی ای که وجود دارد دسترسی پیدا کنیم. در این حالت می توان در کمال آرامش به بالاترین رزونانس ها دست پیدا کرد.
در واقع چیزی که صداسازی به حساب می آید, ارائه این تکنیک هاست و بحثی غیر از این نیست؛ یعنی بیاموزیم که چطور می توانیم بدون اینکه خم و راست شویم و با چهره ای سیاه و کبود در حالی که رگ های گردنمان بیرون زده باشد, در پشت میکروفن به تمامی وسعت صوتی لازم, با هر رنگ دلخواه دست پیدا کنیم. اغلب هنرجویان صداپیشگی که در گوشه و کنار دیده ام, رفتار مشابهی را از خود بروز می دهند.
صدایشان درمنطقه ی بم به گوش نمی رسد و بسیار ضعیف و هوادار است و همین که به سمت نت های بالاتر گام بر می دارند لحظه به لحظه به بلندی صدایشان می افزایند. بنابراین در مرحله ای, آواز تبدیل به دعوا و عربده کشی می شود و جالب تر اینکه هر شخصی تلاش می کند تا بلندتر داد بزند و صدایش را به رخ بکشد.
این رفتار غیر اصولی, بزرگترین لطمه ها را به تارهای صوتی می زند وشبیه کسی می ماند که با پیکان مدل 57 بخواهد با دنده ی یک، با سرعت صد کیلومتر بر ساعت رانندگی کند. مسلما هر راننده ای می داند که باید با بالارفتن سرعت، دنده را عوض کرد.
در گویندگی چطور باید دنده را عوض کرد؟!
وقتی به سوی صدای بالا می روید چه اتفاقی برایتان می افتد؟ دچار تنش و انقباض می شوید؟ گلویتان بسته می شود یا احساس می کنید باید داد بزنید تا صدایتان در بیاد؟
اگر هم داد نزنید، صدایتان با تغییر ماهیتی نا امید کننده یک باره از رنگ طبیعی گفتارتان دور می شود و به یک صدای نازک و ضعیف و پر از هوا که از لحاظ رنگ و رزونانس به شدت افت کرده است، تبدیل می شود؟
دقیقا چیزی که باید بدانیم این است که باید بدون هیچ انقباض و فشاری, همان صدای نازکی که مانند یک جزیره ی متروکه از رنگ صدای گفتارمان دور است و همیشه از آن فرار می کنیم (صدای سر) را با یک سری رنگ های دیگر آمیخته و ترکیب کنیم تا تبدیل به یک صدای گرم و جذاب شود. در متدهای نوین این صدا را صدای میکس می نامند. صدای میکس هیچ ارتباطی با داد زدن و پرتاب کردن هوا و فشار به تارها و حنجره ندارد بلکه هر یک از این موارد باعث می شود که هرگز به این صدا دست پیدا نکنیم.در متد های جدید اولین چیزی که توصیه می شود آرامش است. به هیچ وجه اجازه ندارید برای رسیدن به صدایی با کیفیت مطلوب تنش های همیشگی را تکرار کنید. بلکه می بایست فشار را از روی ماهیچه ها, گلو و حنجره بردارید و اجازه دهید تا تارها در مسیر ملودی بالارونده یا پایین رونده ای که برایشان در نظرگرفته اید, با آسودگی حرکت کنند و از هرگونه انقباض در امان بمانند. تنها چیزی که باید رعایت شود, جلوگیری از باز شدن تارها یا همان وضعیت فالستو است. ولی در مراحل اولیه، صدایتان شما را از رنگ ایده آلتان که احتمالا رنگ تیره و شدیدی مانند صدای سینه یا همان گفتارتان است دور کرده و صدای نازک و لطیفی را جایگزین صدای پرفشار قدیمی می کند. این صدا که در مراحل اولیه کیفیت چندان خوبی ندارد, رفته رفته در روندی هنرمندانه تبدیل به صدایی می شود که هرگز حتی تصورش را هم نمی کردید. ناحیه ای در پشت حفره ی دهان و بینی وجود دارد که فارینکس یا حلق نام دارد و صدا در برخورد با آن بصورت خیره کننده ای تشدید می شود؛ بدون اینکه کوچکترین فشاری بر روی ماهیچه ها و تارها وجود داشته باشد. یکی از اساتید این عمل را به انداختن توپ بسکتبال در پرش سه گام تشبیه می کند. زمانیکه بازیکن سه گام را بر می دارد و توپ را به سمت حلقه پرتاب می کند در واقع مانند گوینده ای است که آن صدای سبک و ظریف را به سمت فارینکس (حلق) می فرستد و بدون کوچکترین تنشی شاهد تشدید و بزرگ شدن صدا و انعکاس آن در جلوی صورتش می شود.
پیشنهاد ما به شما مطالعه مقاله چطور می تونم صدای واقعی را پیدا کنم ؟
البته نباید فراموش کرد کسب این مهارت, روندی تدریجی و البته لذت بخش است. در این باره مثالی دوست داشتنی وجود دارد که می گوید صدا شبیه گلی است که می بایست در معرض نور خورشید قرار گیرد تا گلبرگ هایش از یکدیگر باز شوند، هرگز نمی توانید با زور و فشار, گلی را وادار به شکوفه زدن کنید. اگر این کار را بکنید تنها یک اتفاق می افتد: گل, میمیرد. صدای ما هم برای شکوفایی نیازمند رسیدن به لحظه ای مناسب است که البته زمان و تمرین های سیستماتیک و صحیح به تدریج آن را رقم می زند. صداسازی یک علم میان رشته ای است؛ یک معلم صداسازی باید از آناتومیِ صوتی آگاه باشد و تاثیر هر کدام از اِلمان های تولید صوت را بر خروجی صدای انسان بداند. آن وقت است که می تواند مثل یک پزشکِ صوتی مشکل صداپیشه را درست “تشخیص” دهد و سپس تمرین اصلاحی و تقویتی مناسب را تجویز کند. به همین دلیل است که کسی که ذاتاً گوینده ، صداپیشه یا دوبلر خوب باشد, حتماً نمی تواند معلم صداسازیِ خوبی باشد. چون کسی که از نظر آناتومی دلیل خوب خواندن خودش را نمی داند، مسلماً نمی تواند دلیل بد خواندن شما را تشخیص دهد!
درباره مجموعه هرمس
محمد برات زاده هستم مدیر وبسایت گوینده حرفه بنده گویندگی است و در حال حاضر بصورت تخصصی در بخش گویندگی تیزر تبلیغاتی، رادیویی، تلویزیونی، دوبله و رادیو فعالیت دارم و ...
نوشته های بیشتر از مجموعه هرمس
دیدگاهتان را بنویسید